غزل شماره 461 فال حافظ : کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی نویسنده: دایان شاپ 2020-08-27 ارسال دیدگاه غزل فال شما : کتبت قصه شوقی و مدمعی باکیبیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکیبسا که گفتهام از شوق با دو دیده خودایا منازل سلمی فاین سلماکعجیب واقعهای و غریب حادثهایانا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکیکه را رسد که کند عیب دامن پاکتکه همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکیز خاک پای تو داد آب روی لاله و گلچو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکیصبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیزو هات شمسه کرم مطیب زاکیدع التکاسل تغنم فقد جری مثلکه زاد راهروان چستی است و چالاکیاثر نماند ز من بی شمایلت آریاری مآثر محیای من محیاکز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زندکه همچو صنع خدایی ورای ادراکی پخش آنلاین این غزل تعبیر فال شما : بدخواهان به شما تهمت زده اند و بر علیه شما توطئه چینی کرده اند. اما نگران نباشید که دست آن ها رو می شود و به زودی با اتفاقی غیرمنتظره همه چیز تغییر می کند.هوشیار و زیرک باشید تا به اهداف خود برسید. به زودی با کسی ملاقات خواهید کرد که روحیه شما را عوض کرده و غم و غصه ها تمام می شود. تهمت و افترایی به تو زدهاند که تو را غمگین ساخته، اما بدان که بهزودی همه به پاکدامنی تو پی خواهند برد و دست بدخواهان رو خواهد شد. حادثهای بسیار عجیب اتفاق میافتد که همه چیز را عوض میکند. به آنچه که هدفت است میرسی به شرط آنکه زرنگ باشی. کسی به دیدارت میآید و از غم رهایت میکند. به دیدار دوستانت برو و از این طریق دل و جانت را تازه ساز. در راه رسیدن به هدف تنبلی را کنار بگذار که توشه تو برای رسیدن به مسیر زرنگ بودن و سرعت است. نتیجه فال شما: ۱- خواجه در بیتهای ۷-۸-۹- فرماید ( سستی و اهمال را ترک کن و د رکار خود چالاک باش ووقت را مغتنم بشمار زیرا مثلی مشهور است که سرمایه عاشقان در طریق عشق چستی و چالاکی و زرنگی است )( جدا از چهره نیکو اندام زیبا و خوی نیک تو از من نشانی نماند آثار نیک و نمایان زندگی خو را از پرتو رخسار تو می بینم و می شناسم )( حافظ نم بتوانددر وصف زیبایی تو سخن گوید زیر کار خدا بالاتر از حد ادراک و شناخت می باشد ) این معانی دقیقانیت جنابعالی را رد بر دارد۲- اگر به شما تعمتی زده اند ناراحت نباشید خداوند بر همه چیز قادر است و یم یداند که شما پاک و مبرا هستید و آنها به زودی به سزای عمل خود خواهند رسید۳- این نیت کالماً موافق ار و حال شما بر آورده می شود و جای نگرانی وجود ندارد بهتر است به یکی از مشاهد متبرکه بروید دعا و نذر خود را ادا کنید و سوره مبارکه نوحرا با معنی و حضور قلب بخوانید که گشایش بسیار است از مسافر خود نی زنگران نباشید کا راو به زودی انجام می پذیرد و مسافرت شما عملی می شود و بیمارتان شفا می یابد اما خردی و فروش در این حالت به صلاح نمی باشد ولی تغییر شغل انجام می گیرد و در امور تحصیلی موفق می شوید۴- آقا یا خانم عزیز اب توجه به بیت های این غزل خصوصیات مشا چنین است از مقرراتی که دست و پای شما را به بند م یکشد گریزان می باشید و سعی دارید در رفتار خود متعادل عمل کنید صرفه جویی را دوست دراید ولی ذاتاً آدم ولخرجی می باشید اگر به کسی کمک کنید احساس آرامش می کنید از یکدندگی شما همه دلخورند۵- رنگ برازنده شماقرمز سرمه ای و سفید است که بر وقار شما می افزاید و دلها را به سوی شما بیشتر جلب می کند شرح ابیات غزل: (۱) داستان عشق خود را در حالی که چشمم اشکبار بود نوشتم. بیا که در نبودن تو ، از شدت اندوه جانم به لب رسیده است.(۲) بارها از شوق دیدار تو با دو دیده خود گفته ام : ای منزلگاه سَلمی، سَلمای شما کجاست؟(۳) این، پیشامدی شگفت آور و رویدادی کم نظیر است. من در حالی که کشته عشقم شکیبایم و کشنده من شاکی است.(۴) چه کسی صلاحیت این را دارد که بر دامن پاک تو خرده گیرد زیرا به مانند قطره (شبنم) که بر برگ گل نشسته باشد پاک و منزَّهی.(۵) انگاه که قلم خلقت موجودات آبی و خاکی را رقم زده ، بیافرید. از خاک پای تو به روی لاله و گل سرخ، آبرو و طراوت بخشید.(۶) باد صبا بوی خوش می پراکند، ساقی برخیز و خورشید تاک (باده تابناک) خوشبو و پاکیزه را بیاور.(۷) سستی و کاهلی را ترک کن تا سود ببری، همانطور که در مثل آمده است: توشه راهِِ ِ روندگان ، زرنگی و چالاکی است.(۸) جدا از چهره نیکو و به دور از اندام موزون تو ، از من نشانی بر جای نماند. چنین است که آثار نیک زندگانی خود را از پرتو رخسار تو می بینم و می شناسم.(۹) حافظ، چگونه قادر به سخن پردازی در وصف زیبایی تو باشد که مثل کارهای خداوند برتر از حدّ شناخت و ادراک می باشی. کمی بیشتر در خصوص غزل فال تان بدانید: شرح غزل : ١ -داستان اشتیاق خود را با چشمى گریان نوشتم.بیا که بىتو از شدت غم و اندوه به جان آمدم. ٢ -بارها،از روى شوق،از دو چشمانم پرسیدهام:اى منزلگاههاى سلمى سلمایتان کجاست؟[مقصود از منازل سلمى،چشمان شاعر است.مىگوید:اى دو چشم من،شما که منزلگاه سلمىهستید،از او چه خبر دارید؟او در کجاست؟] ٣ -واقعهاى شگفتانگیز و حادثهاى عجیب است این که من به عنوان مقتول شکیبایم و قاتل من شکایت دارد![قتیل،به معناى مقتول است.على الاصول باید مقتول یا بستگان او شکایت کننداما در این ماجرا، قاتل(یعنى معشوق)شاکى است!] ۴ -چه کسى صلاحیت و جرأت دارد که بر دامان پاک تو عیبى بگیرد؟زیرا که تو،مانند شبنمى کهبر برگ گل مىنشیند،پاک هستى.۵-هنگامى که قلم آفرینش،موجودات آبى و خاکى را رقم زد و آفرید،از خاک پاى تو،به گل و لالهطراوت و تازگى بخشید.[نسخهى قزوینى در مصراع اول خاک پاک تو ضبط کرده است.خاک پاى-مطابق نسخهى خانلرى-تناسب معنایى بیشترى دارد.] ۶ -اى ساقى،باد صبا بوى خوش عبیر را مىافشاند؛برخیز و خورشید تاک خوشبو و پاکیزه رابیاور.[خورشید تاک(شمسه کرم)،استعاره از شراب است.یعنى شراب را به خورشیدى مانند کرده کهسرچشمهى آن تاک است.]۷-کاهلى و سستى را رها کن تا سود یابى؛زیرا مثل رایجى است که مىگوید:توشهى سالکان وراه پویان،فرزى و چابکى است. ٨ -بىروى تو و در دورى از تو،از من اثرى باقى نماند.آرى،نیکویىهاى زندگى خود را از روى تومىبینم.[روى توست که زندگى را در نظرم زیبا و نیکو جلوه مىدهد.بىروى تو زندگى براى من مانندمرگ است.] ٩ -حافظ چگونه مىتواند از اوصاف زیبایى تو سخن بگوید؛زیرا که مانند صفات الهى،فراتر ازادراک و فهم هستى.[همچنان که اوصاف الهى در فهم و درک ما نمىگنجد،زیبایى تو نیز فراتر از فهمماست.مصراع دوم مطابق نسخهى خانلرى است.ضبط قزوینى چنین است:که همچو صنع خدایىوراى ادراکى.]****دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری غزل به قلم علامه قزوینی : کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکیبسا که گفتهام از شوق با دو دیده خود ایا منازل سلمی فاین سلماکعجیب واقعهای و غریب حادثهای انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکیکه را رسد که کند عیب دامن پاکت که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکیز خاک پای تو داد آب روی لاله و گل چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکیصبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز و هات شمسه کرم مطیب زاکیدع التکاسل تغنم فقد جری مثل که زاد راهروان چستی است و چالاکیاثر نماند ز من بی شمایلت آری اری مثر محیای من محیاکز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند که همچو صنع خدایی ورای ادراکی غزل به قلم شاملو : غزل به قلم الهی قمشه ای : غزل به قلم عطاری کرمانی : کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی بیا که بی تو به جان آمدم زغمناکیبسا که گفتهاما زوشق با دو دیده خویش ایا منازل سلمی فاین سلماکعجیب واقعه ای وغریب حادثه ایست انا اصطبرت قتیلاو قاتلی شاکیکرا رسد که کند عیب دامن پاکت که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکیزخاک پای تو داد آب روی الاه وگل چو کلک صنع رقم زد بر آب و خاکیصبا عبیر فشانگشت ساقیا فرخیز وهات شمسه کرم مطیب زاکیدع التکاسل تعنم فقد جری مثل که زاد رارون جستی است و چالاکیاثرنماند زمن بی شمایلت آری اری ماثر محیای من محیاکزوصف حسن توحافظ چگونه نطق زند که چون صفات الهی و رای ادراکی 1370 نمایش فال حافظ برچسب ها: پیش بینی آینده تعبیر فال دیوان حافظ فال فال حافظ